منتظران به هوش باشید

محرم وصفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن
بساطش آموزه است نه موزه
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن
نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب
منتظران مهدی (عج) بهوش باشند که حسین(علیه السلام) را منتظرانش کشتند

محرم وصفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن
بساطش آموزه است نه موزه
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن
نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب
منتظران مهدی (عج) بهوش باشند که حسین(علیه السلام) را منتظرانش کشتند
به نسیمی همه راه به هم می ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد؟
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده ست
دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد
آه ! یک روز همین آه تورا می گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادة سهشنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آیینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید ذرهبین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت
بیتابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد
شاعر: فاضل نظری
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند «صبح» تو را «ابرهای تار»
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانهای است که قربانیات کنند
شاعر :فاضل نظری
بـاز هـواي سـحــرم آرزوســــت
خـلـوت و مـژگـان تـرم
آرزوسـت
شـكـوه ي غـربـت نـبـرم
ايـن زمـان
دسـت تـــو و روي تـو ام
آرزوســت
خـسـتـه ام از ديـدن ايـن
شـوره زار
چـشـم شـقـايـق نـگـرم
آرزوســـت
واقـعـه ي ديـــدن روي
تـــــو را
ثـانـيـه اي بـيـشـتـرم
آرزوسـت
جـلـوه ي ايـن مـاه نـكـو
را بـبـيـن
رنـگ و رخ و روي تـو ام
آرزوسـت
ايـن شـب قـدر اسـت كـه مـا
بـا هميـم؟
مـن شـب قـــــدري دگــــرم
آرزوســـت
حـسِّ تـو را مـي كنم اي
جـان مـن
عـزلـت بـيـتـي دگــــرم
آرزوســــت
خـانـه ي عـشـِاق مـهـاجـر
كـجـاست؟
در سـفــــرت بـــال و پـرم
آرزوســـت
حـسـرت دل بـارد از ايـن
شـعـر مـن
جـام مـيـي در حـرمـــم
آرزوســـــت

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجـستم زندگانی را و گم
کردم جوانی را
کـنون با بار پیــــــری
آرزومندم که برگردم
بـه دنبــال جـوانی
کوره راه زنـدگـانـی را
به یاد یــار دیرین
کاروان گمکرده را مانـم
که شب در خواب بیند همرهان
کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و
شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
که در کامم بـه زهرآلود شهد
شـادمـانی را
سـخن با مـن نمیگوئی الا ای
هـمزبـان دل
خدایــا با که گویم شکوهی بی
هم زبـانی را
نسیم زلف جانان کو؟که چون برگ خزان
دیده
به پـای سـرو خود دارم هوای
جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشـی داری بلای
جان
خـدایــا بـر مگردان ایـن
بلای آسـمانـی را
نمیـری شهریار از شعر شیریـن روان
گفتن
کــه از آب بقـا جــوئــید
عـمر جـاودانی را
استاد
شهریار

روزی مجنون از سجاده ی شخصی عبور کرد ،
مرد نمازش راشکست و
گفت : مردک ، در حال راز و نیاز با خدا بودم ، تو چگونه این رشته را
بریدی؟
مجنون لبخندی زد وگفت : عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدیم، تو چگونه
عاشق خدایی که مرا دیدی؟!!!


حلول ماه ربیع الاول را به همه شماها تبریک میگم
امشب به عشاق حسین (ع)، زهرا دهد مزد عزا
یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا
یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج
باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج
سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟ !!!؟

مزد روزه رمضانمان این شد که زائر کوی محبوب شوم
ودر گرد حریمش طواف کنم وبا نام یا حسین مبهوت شوم
و خدای خویش را در کربلا زیارت کنم
و تمنی فرج مولایمان مهدی را بنمایم
از همه دوستان التماس دعا دارم و برای این حقیر هم دعایی....

امشب سر مهربان نخلى خم شد / در کیسه نان بجاى خرما غم شد
در کنج خرابه ها زنى شیون کرد / همبازى کودکان کوفه کم شد . . .

می شود این رمضان موعد فردا باشد
آخرین ماه صیام غم مولا باشد
می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند
که همین سال ظهور گل زهرا باشد
الهم عجل لولیک الفرج

هر کس به تمناي کسي غرق نياز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث...

عمیق ترین و بهترین تعریف از عشق این است كه :
عشق زاییده تنهایی است.... و تنهایی نیز زاییده عشق است...
تنهایی بدین معنا نیست كه یك فرد بیكس باشد .... كسی در پیرامونش
نباشد،
اگر كسی پیوندی ، كششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش
نداشته باشد تنها نیست !
برعكس كسی كه چنین اتصالی را در درونش احساس میكند...
و بعد احساس میكند كه از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ......
وما چقدر تنهاییم!!!!![]()

مقدمه
با پيروزي انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل عظیم الشأن، دنیای مرده انسانی حیات دوباره ای پیدا كرد؛ حیاتی كه بر پایه ارزش های انسانی و رهایی از بندهای مادیت و حیوانیت بود. این انقلاب كه در آن آرمان خواهی و آزادگی موج می زد افق روشنی از آینده پر طراوت و سرشار از زیبایی و معنویت را در برابر دیدگان انسان ها قرار داد تا دوباره بذر امید در دل ها جوانه زند و آدمی روزهای خوشی را كه خدامحوری و عدالت خواهی حرف اول را می زند، به آرزو بنشیند.
آنچه انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند موج خروشان مردمی بود كه پیروی از فقیه عادل و نایب عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را وظیفه شرعی خود دانسته و به پا خاستند؛ فقیهی كه باور داشت این انقلاب، زمینه ساز ظهور خواهد بود. در اين راستا، امام راحل، معمار بزرگ انقلاب و بنيانگذار اين نظام الهي فرمود: «ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي ميشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدي(ص) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا، راه را براي ظهور منجي و مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان(عج) هموار ميكنيم».
مقام معظم رهبري نيز فرمود: «… اولين قدم براي حاكميت اسلام و براي نزديك شدن ملتهاي مسلمان به عهد ظهور مهدي موعود(عج) به وسيله ملت ايران برداشته شده است و آن، ايجاد حاكميت قرآن است».
موضوع مهدويت و فرهنگ انتظار كه در كلمات پيشوايان دين از آن سخن به ميان آمده است مجموعهاي كامل از باورها و رفتارهاي لازم براي يك حركت صحيح به سمت مقصد نهايي كه همان آمادگي براي ظهور است را در درون خود دارد تا هر كس كه خواهان آمدن اوست بتواند به درستي و بر اساس رضايت ولي خدا در مسير آمادگي براي تحقق ظهور گام بردارد.
اما هر از چند گاه، موجي انحرافي فضاي فكري و رفتاري مشتاقان امام زمان(عج) را دچار تشويش كرده و با ايجاد برخي انتظارات و توقعات كاذب، آسيب جدي به حركت مردم در مسير آمادگي فكري و روحي براي ظهور وارد ميكند. تهيه و توزيع سيديهایی كه دربردارنده تطبيق بعضی علایم بر برخی شخصیت ها است از آن نمونه است. و بر اهل علم و نظر لازم است با موضعگيري درست و تبيين مباحث، اين فضاي مسموم را از بين برده و آرامش فكري و رفتاري را به مردم بازگردانند.
اين نوشته حاصل نظر جمعي از پژوهشگران عرصه مهدويت در مركز تخصصي مهدويت حوزه علميه قم ميباشد كه به صورت خلاصه ارائه ميشود، و از دو بخش تشكيل شده است.

این سال هم گذشت آقا نیامدی
خورشید خانواده زهرا نیامدی
از جاده همیشه چشم انتظارها
ای آخرین مسافر دنیا نیامدی
صبحی کنار جاده تو را منتظر شدم
اما غروب آمد و آقا نیامدی
از ناز چشمهای تو اصلا بعید نیست
شاید که آمدی ، گذر ما نیامدی
این سالمان که رفت چه خاکی به سر کنیم
آقای من اگر زد و سال دگر هم نیامدی
فرصت بهانه ایست که پاکیزه تر شویم
تا روبرویمان نشدی تا نیامدی
الهم عجل لولیک الفرج ![]()

خداوندا بحق اشرف انبیائت و به حق صادق آل رسولت
فرج امام ما را برسان
![]()
شیعیان عیدتان مبارک![]()
![]()

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم
از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم
رها کن صحبت یعقوب و دوری غم فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن!
از این که باز عاشورا شود تکرار می ترسم
قوانین یک ازدواج موفق

السلام علیک یا ابا عبدالله
انی سلم لمن سالمکم
وحرب لمن حاربکم

چشمه های خروشان تو را می شناسند
موج های ژریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی ، جوابی
ریگ های بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ وباران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از (( لا )) گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب ، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان ، تو را می شناسند
میلاد پر نورش مبارک

به مجنون چون رسیدم یا علی گفت
ز لیلی هم شنیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز می کرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
خمیر خاک آدم را سرشتند
چو بر می خواست آدم ، یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده می شد !
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمی شد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت !

البته ایشان نیروهای انتظامی را برای برخورد با مظاهر بی حجابی ارجح می دانستند و در مقطعی که عده ای نفوذی و یا ناآگاه به بهانه مبارزه با بی حجابی و بد حجابی در معابر عمومی به ضرب وشتم زنان و دخترکان اینچنینی پرداخته بودند در پیامی چنین تصریح کردند: